داستان تابلو برندیگ زیبا
![داستان تابلو برندیگ زیبا](https://lab1.avisapp.dev/frontend/web/upload3/-500723624-711100265733904-1704532472__74cc0e48_1-1170x658.webp)
- 1402/04/14 20:32:50
داستان تابلو برندیگ زیبا
در یک شهر دور افتاده و زیبا، تابلوهای برندینگ نوری با طراحیهای خیرهکننده و رنگهای درخشان به هر کوچه و خیابانی روشنایی میبخشیدند. این تابلوها با جذابیت و زیباییهای خود، هر روز صدها نفر را به خود جذب میکردند و مردم با شادی و شگفتی به آنها نگاه میکردند.
اما در بین این همه تابلو، یکی برخورداری خاص داشت. تابلویی که همه را به خودش جلب میکرد و هر کسی که به آن نگاه میکرد، در دنیایی جدید و متفاوتی فرو میرفت. این تابلو، تابلوی برندینگ نوری بود که تصویری از یک جنگل بارانی را به تصویر میکشید. در این تابلو، درختان بلند و سبز با برگهایی رنگارنگ و پرندههایی زیبا و آوازخوان به آسمان پرواز میکردند.
هر روز صبح، یک دختر جوان به نام سارا از کنار این تابلو عبور میکرد. او همیشه از زیبایی و آرامشی که این تابلو به او القا میکرد، شگفتزده میشد. او به خاطر این تابلو، صبحهای خود را با انرژی و شادابی شروع میکرد و همیشه با لبخندی بر لب، به محل کار خود میرفت.
اما یک روز، سارا به طور اتفاقی یک کلید را در کنار تابلو پیدا کرد. این کلید به طور عجیبی به تابلو متصل بود. سارا متعجب شده بود و نمیدانست چه کاری باید با این کلید انجام دهد. اما با احساسی عجیب و غریب، تصمیم گرقت به مغزاه تابلو سازی برود .
ثبت نظر